سیسمونی یاسین جونم (قسمت سوم)
سلام عزیزم
دیگه یواش یواش به روز موعود نزدیک می شیم پسر نازم فردا یعنی شنبه باید برم بیمارستان و کارهای پذیرش رو انجام بدم دل تو دلم نیست نازنینم برای دیدنت عزیزم
نمیدونم فرداهم می تونم برات مطلبی بنویسم یا نه همین جا از خاله های خوب یاسینم می خوام برامون دعا کنند زایمان خوبی داشته باشم و پسرم رو صحیح و سالم بغل کنم
دعای هرروز من برای تو عزیز دلم :
انشاا...در پناه خداوند سالم و صالح باشی عزیز من
وسایل حموم گل پسرم
ساک لوازم آقا یاسین که آماده است
این لباس هارو مامانم برای یاسین جونم دوخته
هدیه مامان بزرگت (مامان بابایی)یه فرش کوچولو برای در اتاق خوابت
هدیه عمو سعیدو زن عمو راضیه و محمد حسین جون
هدیه دایی احسان و زن دایی اکرم
هدیه دایی اشکان
هدیه خاله مهسا