6ماهگی یاسین نازم
سلام امیدم
خداروشکر به خاطر وجود یاسین نازم خدارو شکر به خاطر تمام نعمت هایی که به ما داده
یاسین جونم 6 ماهه شده 6 ماهه که زندگیمون زیبایی خاصی گرفته 6 ماهه که رنگ و بوی خونمون عوض شده 6 ماهه که تمام زندگی من و بابا به تو اختصاص داره 6 ماهه که تمام تلاشمون رو می کنیم که تو شاد باشی 6ماهه همه وقتمون رو به خودت اختصاص دادی 6 ماهه و................ تو این 6 ماه همه چی برای تو بوده عزیزم کلمات قاصرن از گفتن عشقمون به تو نازنین پسرم الهی همیشه سلامت باشی عزیزم
الهی قربونت برم من گل پسرم روز 25 شهریور وقت دکتر داشتی که باید می رفتیم که ببینیم دکتر برای این ماه چی تجویز می کنه برات قطره آهن نوشت عزیزم معاینت کرد و توهم خیلی جدی دکتر رو نگاه می کردی ببینی چی کار می ککنه وزنت هم شده 10 کیلو و 300 گرم ماشاا... به گل پسر خودم
وروز 26 هم باید واکسن می زدی فدات بشم پسر شجاع من که اصلا گریه نکرد برای تزریق واکسن و خیلی با مزه هم قطره رو خوردی اومدی بغل بابابیی
عزیزم 25 هم ماهگرد شما بود که همزمان شده بود با اولین سالگرد ازدواج دایی احسان جون و زندایی مهربونت اکرم جون
به دایی و زندایی تبریک می گم انشاا...سالیان سال در کنار هم شاد باشند و خوشبخت
حالا بریم سراغ مراسم زندایی جون برای اونشب همه رو دعوت کرده و مهمانی گرفته بود و خاله مهسا هم رفته بود به قول خودش یه کیک دو منظوره گرفته بود که یک طرفش برای ماهگرد یاسین جون و بک طرف کیک هم برای سالگرد ازدواج دایی جون بود ببینید کیکمون بامزست
قسمت جوجه ای برای یاسین و پروانه هم سالگرد ازدواج دایی و زندایی
به شمع ها هم توجه کنید
وای اون هم کادوهامه که پشت سرم هستش مرسی
دایی اشکان رو نگاه می کنی پسر با محبتم
اینجوری بهتره من این جوری دوست دارم
این روزها یاسین بیشتر اوقات در حال تلاش برای حرکت به جلو هستش
ودر پایان
زندایی و دایی جون بهتون تبریک میگم انشاا.... کلی با نی نی آیندتون بازی کنم