هشت ماهگی و کارهای نازنین پسرم

1393/9/7 14:30

985 بازدید

اشتراک گذاری

سلام گل پسرم نازم

خداروشکر می کنم هر لحظه و هر ثانیه به خاطر وجود تو عزیز دلم

می خوام از این هشت ماه برات بنویسم از پیشرفت هات در ماه هشتم

هشت ماهه که در کنار مایی هشت ماهه برامون دلبری می کنی هشت ماهه من مادر شدم مادر یه گل پسر خداروشکر به خاطر این زیبایی ها و خوبی ها

ورودت را به 9 ماهگی تبریک می گم گل پسرم

گل پسرم هنوز چهاردست و پا نرفتی البته خیلی تلاش می کنی ولی فقط دور خودت می چرخی یه کوچولو رو به جلو حرکت می کنی

مدت زمان بیشتری بازی می کنی عروسک های صدادارت رو خیلی دوست داری و با دستای کوچولوت می زنی روی عروسک ها که صداشون دراد

روروئکت خیلی دوست داری مخصوصا دکمه هاش که برات آهنگ پخش کنند

تبلیغ لوسی رو خیلی دوست داری هر دفعه که صدای آهنگ شروع پیام بازگانی میاد منتظری برات لوسی رو پخش کنه

دستای کوچولوت رو به پشتی یا مبل می گیری وایمیستی

با سایه خودت روی دیوار بازی می کنی کلا سایه بازی رو خیلی دوست داری اگه سایمون روی زمین بیفته خم میشی و نگاه می کنی

خیلی ددری شدی و هر روز باید یه دور بریم بیرون و پسر خیلی خوبی هستی و توی کالسکت می شینی

بازی دالی رو خیلی دوست داری همون تای تای خودمون کلی این بازی رو انجام می دی خنده

صندلی ماشینت رو گذاشتیم تو ماشین و داریم سعی می کنیم بهش عادت کنی

من رو ماما صدا می کنی البته بعضی اوقات و بابا هم به تازگی اگی (الف رو با فتحه بخونید)صدا می کنی

بعضی اوقات که کنار هم خوابیم و شما بیدار میشی واگه من خواب باشم با دستای کوچوت میزنی بهم یعنی بیدار شو عزیز دلم

عاشق کلیپ های کارتونی هستی

عاشق تکنولوژی هستی چشمک از قبیل موبایل و...

عینک خاله مهسا از دست تو در امون نیست اکثر اوقات از روی صورتش برش می داری و با دستای کوچولوت شیشه عینک رو کثیف می کنی خطا

روز 5 آذر هم رفتیم آزمایشگاه وآزمایشت رو دادی خیلی آروم با وسایلی که روی تخت بود بازی می کردی یه کوچولو گریه کردی اونم به خاطر این بود که محکم دستت رو گرفته بودیم البته یکی از پرسنل آزمایشگاه دستت رو گرفته بود وقتی خانوم پرستار باهات حرف زد تو آروم نگاش می کردی و بالاخره آزمایش تموم شد و خانومه برات چسب زد و اومدیم خونه

جوابش رو هم بردیم دکتر خیلی راضی بود و همه چی عالی بود خداروشکر

گل پسرم عاشق لوستره (مغازه دایی احسان)