سید محمد یاسین عشق مامان وبابا(◠‿◠)سید محمد یاسین عشق مامان وبابا(◠‿◠)، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره
خونه خاطراتمون خونه خاطراتمون ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
سارینا سادات جونسارینا سادات جون، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

(◠‿◠) سید محمد یاسین هدیه زیبای خداوند

11 ماهگی نازنین پسرم

سلام نازنین مامان گل پسر مامان یازده ماهه شده الهی قربونت برم دیگه چیزی به اولین سال تولدت نمونده خدارو شکر به خاطر وجود نازنین پسرم در11 ماهگی کلی پیشرفت داشتی دایره لغاتت خیلی بیشتر شده و کلی برامون شیرین زبونی می کنی و به زبون خودت حرف می زنی و ما هم فقط چند تا از کلماتت رو متوجه میشیم که چی می گی و چی می خوای الهی قربونت برم من  کلی هم برامون چهار دست و پا میری خیلی تند و سریع ماشاا.... به وروجک خودم     یاسین مامان خوشحاله  انشاا.... همیشه شاد باشی عزیزم  رفتی تو فکر  دست دسی می کنی  برا خودت  عاشق این کاری  کبریت روشن کنیم تو...
15 اسفند 1393

مسافرت اراک و اولین عروسی

سلام خاله های خوبم یاسین مامان در 10 ماهگی در اولین مراسم عروسی شرکت کرد البته بهتر بگم مراسم عقد پسرخاله بابایی برای مراسم باید می رفتیم اراک پس کوله بار سفر رو جمع کردیم و راهی اراک شدیم البته این دفعه خاله مهسا رو هم با خودمون بردیم دفعه قبل که رفتیم اراک شما کوچولو بودی و خیلی اذیت شدی به خاطر همین تجربه خاله رو با خودمون بردیم که به من کمک کنه و شما رو نگه داریم یاسین جونم تو راه اصلا اذیت نشدی و خیلی خوب تو صندلی ماشین خودت نشستی و استراحت کردی پنج شنبه شب رسیدیم اراک وروز جمعه مراسم بود اول باید میرفتیم محضر و بعدش تالار یاسین جونم برای محضر خواب بود با خاله و باربد جون خونه موندی و ما برای تالار اومدیم دنبالتون شما هم سرحال آم...
5 اسفند 1393

10ماهگی یاسین جونم

  سلام گل پسر مامان الهی فدات شم  این پست رو با یک ماه تاخیر برات گذاشتم عزیز دلم مامان رو ببخش آخه تو این ماه دوتا مسافرت رفتیم و یکم سرمون شلوغ بودش  گل پسر مامان دیگه چهاردسته و پا میره و کل خونه رو می گرده باید کلا دنبالت باشم وروجک مامان اتاقت رو خیلی دوست داری هر جای خونه باشی به سمت اتاقت حرکت می کنی  اون موقع ها که شما دنیا نیومده بودی و ما در تدارک سیسمونی شما بودیم خاله جون برات یه عروسک خرید و اونو به درب اتاقت زد خودش خیلی دوسش داره و از زمانی که یاسینم به دنیا اومده خاله کلی با اون عروسکه باهات بازی میکرد و دوست داشت تو هم اونو دوست داشته باشی تو این ماه با اون عروسک رابطه خیلی خوبی برقرار میکنی و...
21 بهمن 1393

9ماهگی در قالب تصویر

سلام گل پسر مامان در 9 ماهگی کلی پیشرفت کردی خداروشکر به خاطر وجود گل پسرم خیلی آقا شدی ماشاا.... به وروجک خودم      اینجا اولین باریه که گل پسرم سوار اتوبوس شد با خاله جون می خواستیم بریم برون یه مقدار خرید داشتیم منتظر تاکسی بودیم که اتوبوس اومد و تصمیم گرفتیم شما هم اتوبوس سواری رو تجربه کنی    قربون اون دستای کوچولوت برم من    وقتی پسری پای کامپیوتر می شینه    نازنین پسر من    پسرم در آینده می خواد مهندس برق شه علاقه خاصی به سیم داری     شیوه جدید روروئک سو...
30 دی 1393

اولین شب یلدای گل پسرم

سلام امسال شب یلدا برامون قشنگ تر از هر سال دیگه ای بود به خاطر وجود یاسینم خدارو شکر به خاطر این همه زیبایی امسال شب یلدا خونه مادر و پدر من بودیم یاسین جونم خاله مهسا برات کلی تزیین کرده بود و این شب رو برامون خاطره انگیز کرد یه کیک خوشگل برات سفارش داده بود و کلی تزیینات قشنگ   کرسی درست کرده بود خاله جون   اینم وروجک خان لباست رو مامان جون تخمه هندونه دوخته بود روش و شلوارش رو هم برات دوخت تاج هندونه ایت رو پاره کردی وروجک  اون توپ زرد هم من و بابا واست خریدیم خیلی دوسش داری  مامان جون و بابا جون هم برات یه شلوار خوشگل خریده بودن  وزندایی جون و ...
10 دی 1393

نه ماهگی نازنین پسرم

سلام به دوستای گلم و خاله های مهربون یاسینم روی ماه وروجکای کوچولوتون رو می بوسم گل پسر مامان 9 ماهه شده خداروشکر  حسابی وروجک شده و شیطون ماشاا... از کارها و پیشرفت های آقا کوچولوم بگم که تو این ماه علاقه خاصی داری که راه بری یه قول معروف تاتی کنی و خیلی خوب این کارو انجام میدی وقتی آب می بینی یا تشنه باشی خیلی واضح می گی آب البته بعضی اوقات هم تلفظت طولانی می شه و میگی آباب خیلی خوشگل بابا می گی وقتی می می میخوای می گی ماما مه مه با کشوی کابینت بازی میکنی درب کابینت رو هم باز می کنی کلی با این کار سرگرم هستی دستت رو به جایی بگیری تا دو قدم حرکت می کنی اگه بخوای باهامون حرف بزنی یا بغلت کنی...
8 دی 1393

گل پسروروجکم

 سلام به ناز گل مامان و خاله های خوب و مهربون گل پسرم الهی فدات شم عزیزم یاسین جونم تو این ماه چندروزی رفتیم  اراک شما خیلی پسر خوب وآرومی هستی اما نمی دونم چرا تو این چند روز سفر اذیت شدی و گریه می کردی از بغل من و بابا تکون نمی خوردی الآن تو خونه خودت به تنهایی بازی می کنی ولی اراک اصلاً زمین نمی موندی الهی فدات شم عزیزم از اراک که اومدیم همه رو می شناختی و خوشحال بودی این روزها عاشق تاب بازی هستی و خیلی دوست داری الهی قربون برم من خوش خنده    دیگه خیلی خوب روروئک سواری می کنی و به همه جای خونه می ری مجبور شدیم کلی از وسایل خطرناک رو جمع کنیم    اینجاهم با...
26 آذر 1393

هشت ماهگی و کارهای نازنین پسرم

سلام گل پسرم نازم خداروشکر می کنم هر لحظه و هر ثانیه به خاطر وجود تو عزیز دلم می خوام از این هشت ماه برات بنویسم از پیشرفت هات در ماه هشتم هشت ماهه که در کنار مایی هشت ماهه برامون دلبری می کنی هشت ماهه من مادر شدم مادر یه گل پسر خداروشکر به خاطر این زیبایی ها و خوبی ها ورودت را به 9 ماهگی تبریک می گم گل پسرم گل پسرم هنوز چهاردست و پا نرفتی البته خیلی تلاش می کنی ولی فقط دور خودت می چرخی یه کوچولو رو به جلو حرکت می کنی مدت زمان بیشتری بازی می کن ی عروسک های صدادارت رو خیلی دوست داری و با دستای کوچولوت می زنی روی عروسک ها که صداشون دراد روروئکت خیلی دوست داری مخصوصا دکمه هاش که برات آهنگ پخش کنند تبلیغ لوسی رو خیل...
7 آذر 1393

اولین مروارید

سلام سلام صدتا سلام من اومدم با دندونام می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش و بی صدا شدم جز کباب خورا اولین مروارید یاسین جونم در 7 ماه و 27 روزگی در اومد  مروارید دوم هم به فاصله چند روز دراومد یاسین جونم مبارک باشه عزیزم دیگه باید از مرواریدات خوب مراقبت کنیم جیگر مامان روز جمعه 23 آبان ماه برات آش دندون درست کردیم البته مامان بابایی زحمت کشید  مرسی مادر جون خاله مهسا دوست داشت که برات یه جشن حسابی بگیریم اما نشد گل پسرم ولی خاله خودش دست به کار شد برات یه کیک دندونی خوشگل سفارش داد و و ماهم بردیمت آتلیه و عکسای دندونی و هشت ماهگیت رو انداختی عزیزم مرسی خاله جون  کلی ه...
4 آذر 1393